عوامل موثر در بهبود کیفیت تدریس در کلاس درس را بشناسیم
بهبود کیفیت تدریس
از تدریس تعاریف زیادی بعمل آمده و این تعریف شاید ساده ترین و بهترین تعریف از تدریس باشد. «تدریس یعنی تسهیل یادگیری» (فیلیپ کومبز ۱۹۸۰) معتقد است که پنج عامل در بهبود کیفیت تدریس نقش دارند و آنها عبارتند از:
اهداف آموزشی – برنامههای درسی – معلمان به روشهای تدریس و تکنولوژی آموزشی که تأثير مهم و ویژهای بر تدریس دارند و اکثر صاحبنظران تعلیم و تربیت تأثیر معلمان را مهمتر می دانند.
در کتاب روش شناسی تدریس موارد زیر را در کیفیت تدریس مؤثر میداند:
1- شناخت دانش آموزان و داشتن روابط صمیمی با آنها
2- تشويق و ایجاد انگیزه
3- مشارکت دادن دانش آموزان در فرآیند تدریس
4- استفاده از روش های مناسب تدریس
5- مراعات اصول ارائه مطالب
6- برقراری نظم و انضباط در کلاس
7- استفاده از امکانات کمک آموزشی
8- شرایط فیزیکی مناسب در کلاس درس
9- توجه به ارزشیابی مستمر
بنجامین بلوم در کتاب ویژگیهای آدمی و یادگیری آموزشگاهی نشر دانشگاهی تهران ۱۳۹۳ ( به نقل از رحال زاده) مینویسد:
اگر شرایط مناسب برای یادگیری فراهم شود اغلب دانش آموزان در توانایی یادگیری و انگیزش برای یادگیری بسیار شبیه به هم خواهند بود.
چه کسی شرایط یادگیری را فراهم می کند؟ معلمان. پس معلم میتواند به تنهایی نقش زیاد و تعیین کنندهای در کیفیت یادگیری داشته باشد.
به طور خلاصه عوامل مؤثر در تدریس خوب عبارتند از :
الف – معلم:
بیشک و به تنهایی ۷۰ درصد از عوامل تدریس را معلم تشکيل میدهد.
معلم میتواند ضعف وسایل آموزشی، کتب درسی، فضای فیزیکی کلاس و سایر نواقص را جبران کند و با الگوی اخلاق و رفتار خود انگیزه به تحصیل را در فراگیران ایجاد کند ( قبلا در مورد ویژگی های معلم بحث شده).
به قول ادوین گاتری ۱۹۵۹ معلم باید در کلاس آمادگی و نظم و ترتیب لازم را برقرار کند و اگر اختیار کلاس از دست او خارج شود نمیتواند رفتار مطلوب را بوجود آورد باید از تدریس خودداری کند.
یک کشور هر چند از نظر منابع طبیعی و ثروت غنی باشد.
در صورت نبود نیروی انسانی کارآمد نیاز به بیگانگان خواهد داشت و این کار باعث به یغما رفتن این ثروت ملی میشود :
مانند آفریقای جنوبی با وجود 7 . 51 طلای دنیا و بیش از یک سوم الماس جهان برنامههایش را بیگانگان طراحی و اجرا می نمایند.
ب – دانش آموز:
بی شک درست فرمودهاند قدما که مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.
امروزه دانش آموزان انگیزه چندانی به درس و مدرسه ندارند (دلایل متعددی دارد این عدم انگیزه وظیفه معلم را سنگین تر میکند.)
دانش آموز توانا نقش زیادی در کیفیت تدریس دارد. دانش آموز فعال معلم را به مطالعه و تحقیق وا میدارد تا در برابر پرسش شاگردان کم نیاورد.
برعکس اکثر دانش آموزان امروزی خسته و منفعلاند تمایل چندانی به معلم و تدریس ندارند و از طرف خانه اجبار به مدرسه آمدهاند
تا وقت گذرانی کنند و در پایان سال با چند تجدید خواهان آنند که به والدین بقبولانند که توانایی تحصیل نداشته و بدین وسیله فرار میکنند
و در این سن و سال راهی شهرهای بزرگ جهت کار و کارگری میشوند.
به شاگرد خسته و خواب آلود نباید درس داد.
دانش آموز نقش تعیین کنندهای در یادگیری دارد و دانش آموزان بخش مهمی از محیط یادگیری را شامل میشوند و واکنشهای متفاوتی نسبت به مدلهای مختلف تدریس از خود نشان میدهند،
ساختار شخصیت، استعداد، تواناییهای ذاتی و آموختههای قبلی دانش آموزان موجب شکلگیری سبکهای مختلف یادگیری میشود
تا آنجا که هیچ یک از دانش آموزان واکنشهای یکسانی در مقابل مدلها و شیوههای مختلف تدریس از خود نشان نمیدهند.
بنابراین میتوان گفت هر دانش آموز به شیوه خاص مطالب درس را درک میکند و بر معلم است که با شناخت شاگردان و آگاهی از چگونگی کاربرد شیوههای مختلف تدریس، مدل مناسبی برای تدریس انتخاب نماید.
مسلما این کار نیاز به داشتن توانایی و مهارت فراوان در کاربرد شیوههای تدریس دارد تا آنجا که کرانباخ آنرا یک هنر نامیده است.
وی اعتقاد دارد نحوه ارائه مطلب در کلاس هنر است و موفقیت در آن تابع بینش معلم از ویژگیهای دانش آموزان و شناخت صحیح روشهای تدریس و کاربرد مناسب آنها در موقعیتهای مناسب است.
گاهی وجود یک شاگرد منظم و درسخوان در کلاس درس باعث شده که تمامی شاگردان از وی تأسی پذیرفته و نوعی رقابت در کلاس ایجاد شود.
و همه درسخوان بوده و حرفهای هم را چون کلامی پاک میپذیرند خصوصیات دانش آموزان با توجه به اینکه از کدام طبقه جامعه باشند هم در شاد بودن و درسخوان بودن کلاس مؤثر است.
در جاهایی که فرزندان فرهنگیان یا کارمندان زیادی دارند معمولا میانگین نمرات کلاس بالاتر است.
شاگرد رکن اساسی آموزشی و معلم برنامههای خود را بر اساس استعداد و توانائی آنها تنظیم می کند.
اگر شاگرد طالب درس باشد کار معلم چه زیبا و معلمانه میشود.
کیفیت تدریس بستگی زیادی به کیفیت دانش آموزان دارد اگر دانش آموزان از لحاظ کیفی در سطح بالایی باشد کمیت کلاس نمیتواند مانع یادگیری و آموزش باشد.
شاگردان مواد اولیه اساسی هر نظام آموزش را تشکیل داده و وظیفه این نظام تربیت آنهاست.
بخش زیادی از کار آن مربوط به طرز تلقی ایشان است و سرانجام خود شاگردان محصولات اصلی نظام آموزش شمرده می شوند.
پدران و مادران، فرزندان خود را به این امید به مدرسه میفرستند که به افراد سودبخش برای خود و جامعه تبدیل شوند
و از مدرسه انتظار دارند تا وسیله زیستن بهتر و رضایت بخشتری در اختیارشان گذاشته و آنها را به افراد توانمند تبدیل نماید
و دانش آموزان سرمایههای اصلی نظام آموزش و پرورش هستند و در توسعه و ترقی آینده ممالک بیشترین نقش را بر عهده دارد (رسول فومنی ۱۳۸۲)
دیدگاهتان را بنویسید